اِلیَ الله...

إنّا لِلّهِ وَ إنّا اِلَیْهِ راجِعُونَ

اِلیَ الله...

إنّا لِلّهِ وَ إنّا اِلَیْهِ راجِعُونَ

اِلیَ الله...

تمدن سازی،نه پیمانکاری!

شنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۵۴ ق.ظ

معمولا وقتی از تمدن سخن گفته می شود تصاویر ساختمان، برج، اهرام ثلاثه و… در ذهن متبادر می شود. این مسئله علتی روانشناختی دارد و آن این است که تصویر ذهنی بسیاری از ما در رابطه با تمدن، معطوف به آثار باستانی و ساختمان‌ها، کاخ‌ها و بناهای تاریخی است که به عنوان بقایای تمدن‌ها از آن‌ها بازدید کرده‌ایم.

مسعود زین العابدین:

انقلاب اسلامی حرکتی رو به جلو است که تا رسیدن کامل به آرمان‌ها پایان‌یافتنی نیست. بسیار کوتاه‌بین هستند کسانی که فکر می‌کنند انقلاب اسلامی در ۱۵ خرداد ۴۲ آغاز و در ۲۲ بهمن ۵۷ به پایان رسید. انقلاب اسلامی یک «پروسه» است که از نیم قرن پیش- ۱۵ خرداد ۴۲- آغاز شده و «پروژه» اسقاط حکومت طاغوتی، تنها یکی از پروژه‌های انقلاب اسلامی بوده است. این پروژه‌ها همچنان ادامه دارند و پروژه هایی از قبیل عمران و آبادی، فرهنگ و دانایی، علم و فناوری و… را می‌توان در این زمینه برشمرد.

مدیران انقلابی بایستی در درجه اول توان تمییز، و در درجه دوم قدرت مدیریت توام پروسه و پروژ‌ه‌‌های انقلاب اسلامی را داشته باشند. البته توجه به این نکته ضروری است که مدیریت پروسه انقلاب اسلامی، صرفا در اختیار و صلاحیت رهبر معظم انقلاب اسلامی است و وقتی از قدرت مدیریت این پروسه توسط مدیران اجرایی سخن می‌گوییم، منظورمان برخورداری آن‌ها از قدرت هدایت نظام اجرائی کشور با فهم این پروسه و در راستای این پروسه است. هدایت کشتی انقلاب اسلامی توسط رهبری عالیقدر انقلاب صورت می‌گیرد اما بر کسی پوشیده نیست که فرمان این کشتی در دستان رئیس جمهور قرار دارد و اگر او در نقشه‌خوانی دچار اشتباه و انحراف شود مزاحمت‌هایی را برای ساکنان این کشتی رقم خواهد زد. هرچند که این انحراف با بصیریت مردم و رهبری حکیمانه مقام معظم رهبری نخواهد توانست این کشتی را از مسیر اصلی منحرف کند.
پس اگر کسی که در راس قوه اجرائی کشور قرار می گیرد، فقط نگاه به پروژه‌ها داشته باشد، صرفا یک «پیمانکار» خواهد بود. مشخصه پیمانکاران این است که همه چیز را یک پروژه می پندارند که باید در پاره‌ای از زمان آغاز شود و در پاره‌ای دیگر به پایان رسد. اما این دسته از افراد توان راهبری کلان ندارند و از «نگاه پروسه محور» محروم هستند. پیمانکارها در جای خود بسیار ارزشمند هستند و با روحیه‌ای پرکار و پر تلاش می‌توانند عملکردهای موفقی از خود به یادگار بگذارند اما وقتی در جایگاهی قرار بگیرند که باید پروسه‌ای را مدیریت کنند، ناتوان خواهند بود. به نظر می‌رسد که همه وزرا بایستی بهترین پیمانکاران در حوزه کاری خود باشند ولی رئیس جمهور باید توان درک راهبردی این پروسه را نیز به خوبی داشته باشد و در حقیقت حافظ و نگهبان این پروسه در قوه مجریه کشور باشد. وی باید مانیفست فکری روشنی مبتنی بر ارزش های اسلامی و انقلابی داشته، بر اساس ایدئولوژی اسلامی، به کشورداری بپردازد.
طبق راهبری رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، این پروسه در برهه کنونی، ایجاد و بنای تمدن نوین اسلامی است. این ماموریت، حاکی از این است که رئیس جمهور آینده باید کسی باشد که بتواند آرایش بدنه اجرائی کشور را در این راستا بازسازی نموده، در خدمت این هدف قرار دهد.
در این زمینه باید ابتدا تمدنی را که به دنبال ایجاد آن هستیم به خوبی ترسیم نماییم. معمولا وقتی از تمدن سخن گفته می شود تصاویر ساختمان، برج، اهرام ثلاثه و… در ذهن متبادر می شود. این مسئله علتی روانشناختی دارد و آن این است که تصویر ذهنی بسیاری از ما در رابطه با تمدن، معطوف به آثار باستانی و ساختمان‌ها، کاخ‌ها و بناهای تاریخی است که به عنوان بقایای تمدن‌ها از آن‌ها بازدید کرده‌ایم. اما آیا واقعا تمدن نوین اسلامی مساوی با همین هاست؟ آیا وقتی از تمدن نوین اسلامی سخن می‌گوییم منظورمان آن چیزی است که در دوره خلافت عباسی اتفاق افتاده بود؟ آیا تمدن نوین اسلامی چیزی شبیه به دولت عثمانی است که افرادی مثل اردوغان و داوداوغلو در ترکیه به دنبال احیای آن هستند؟ آیا تمدن نوین اسلامی چیزی شبیه به حکومت صفویه در ایران است؟ یا وقتی از چنین تمدنی سخن می‌گوییم منظورمان ساختن یک ژاپن اسلامی یا مشابه‌سازی مالزی در منطقه خاورمیانه است؟ یا هیچکدام؟
مدل تمدنی ما و پاسخی که به سوالات فوق می‌دهیم حرکت پیش روی ما را مشخص خواهد کرد. اما آنچه که مهم به نظر می‌رسد این مسئله است که کسی که در راس نظام اجرایی کشور قرار می¬گیرد بایستی برخوردار از نگاهی کلان به این پروسه باشد و بتواند پروژه‌های ریزتر را ذیل این پروسه تعریف کند و این نکته‌ی ظریف دقیقا همان چیزی است که نقاط ضعف دولت‌های قبلی را رقم زده است.
دولت های پنجم و ششم، خود را با ویرانه‌های ناشی از جنگی ویران‌کننده مواجه دیده، پروژه سازندگی را دنبال کرده‌اند. در آن دوره آنچه که بیشتر از همه اهمیت داشت عبارت بود از ساختن زیرساخت‌هایی برای عمران و آبادانی، اما روشی که برای تحقق این هدف در نظر گرفته شد مدل توسعه‌ای بود که نسبتی با عدالت نداشت و به اذعان تکنوکرات‌های همان دولت ها، هیچ اشکالی دیده نمی‌شد که در راه توسعه یافتگی، عده‌ای از اقشار ضعیف جامعه زیر چرخ‌های توسعه له شوند.
دولت‌های هفتم و هشتم نیز وقتی خود را با فضای بسته سیاسی در دولت‌های قبلی مواجه دیدند، با شعارهایی مثل جامعه مدنی، دموکراسی و توسعه سیاسی وارد عرصه شدند و به توسعه سیاسی‌ای دست زدند که هیچ نسبتی با انقلاب اسلامی نداشت و در حقیقت ترویج افراط گرایی و اباحه گری در عرصه سیاست و فرهنگ بود.
دولت نهم و دهم با شعارهای متفاوتی ظاهر شد و با طرح گفتمان انقلاب اسلامی بر سر کار آمد و در این راه توفیقاتی را نیز به دست آورد اما این دولت نیز نتوانست در برخی بخش ها به خوبی این پروسه را درک کند. به عنوان مثال این دولت نتوانست آنگونه که باید و شاید در حوزه بیداری اسلامی عمل نماید. در برخی بخش‌ها نیز گرفتار همان نگاه پروژه‌محور شد و تمام توان خود را صرف ساخت مسکن، راه، ورزشگاه و… کرد و با وجود اینکه همه این پروژه‌ها بسیار ارزشمند و قابل تحسین بود نتوانست در بخش نرم‌افزاریِ تمدن‌سازی به خوبی عمل کند و در پایان نیز با برخی حاشیه‌سازی‌، خود را در معرض انتقاد قرار داد.
آنچه واضح است عبارت از این است که ساختار کنونی دولت، تناسبی با تمدن‌سازی ندارد. به عنوان مثال، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سایر دستگاه‌های فرهنگی، نه تنها توان مشارکت در تمدن‌سازی ندارند بلکه عملکرد موجود نشان می‌دهد که حتی در رتق و فتق امور جاری فرهنگی نیز ناتوان بوده، نمی‌توانند انرژی متراکمی را که در جامعه فرهنگی و هنری کشور بلوکه شده است، به نفع آرمان‌های انقلابی و اسلامی آزاد سازند. در حوزه اقتصاد نیز ساختارهای اقتصادی موجود دچار اشکالات اساسی بوده، در آزادکردن این انرژی ناتوان است و … .
پس عدم برخورداری از نگاه پروسه ای به حرکت انقلاب اسلامی و صرفا داشتن نگاه پروژه‌ای و پیمانکاری به مقوله هایی مثل اقتصاد، فرهنگ، سیاست و… دقیقا تکرار همان چیزی است که در بیان ضعف دولت‌های قبلی برشمردیم.
این به معنی نظریه‌پرداز بودن رئیس‌جمهور نیست ولی اگر رئیس جمهور کشوری که می‌خواهد تمدن‌ساز باشد، از درک این مسائل ناتوان باشد پیمانکاری بیش نخواهد بود و توان حرکت دادن قوه اجرائی کشور به سوی تمدن سازی را نخواهد داشت. اگر رئیس جمهور فقر ایدئولوژیکی داشته باشد ناخواسته در چاله هایی خواه افتاد که نمونه‌های آن را در سال‌های اخیر مشاهده کرده ایم. قرار نیست رئیس جمهور یک نظریه پرداز باشد اما اگر درک صحیحی از مولفه های تمدن‌ساز اسلامی نداشته باشد، دچار اشتباهات اساسی شده، تکنوکراسی را با استفاده از ویدئو کنفرانس اشتباه خواهند گرفت.

  • م.م.احمدی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی